چرا اقوام «حمزه» از زیر تیر و ترکش نجاتش ندادند؟ محمد بی قرار بود. صورت خندان نبراس و میثم را نمی توانست فراموش کند. باید کاری برایش می کرد. زمان زیادی برای نجاتش نداشت. نگاهی به بقیه کرد. هیچ کس از جایش تکان نمی خورد. دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخنشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *دیدگاه * نام * ایمیل * وب سایت ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
دیدگاهتان را بنویسید