Amg-Fars.IR

شهدا کبوتر

“افسانه‌ی سنی‌های واشنگتن و جنگ داخلی عراق و سوریه” (بخش دوم)

همه‌ی این حمایت خارجی که نصیب شورشیان سوری شد رابطه‌ی این گروه‌ها با جامعه‌ی خودی را کاهش داد. شورشیان موثر رابطه‌ای ارگانیک با جامعه‌شان دارند و تأکیدی زیاد بر وضعیت خوب جامعه می‌کنند. این اغلب به خاطر این است که آنها برای تأمین منابع، پناهگاه، و دیگر شکل‌های پشتیبانی به جامعه نیازمندند. اگر گروهی از خارج از کشور تعذیه‌ی مالی می‌شود، می‌تواند مستقل از این نگرانی‌ها اقدام کند و دورانی از وحشت بر جامعه تحمیل کند یا این واقعیت را نادیده بگیرد که اقداماتش به نابودی جامعه منجر می‌شود.

از دیدگاه من به عنوان کسی که در منطقه زندگی و کار می‌کند، تحلیلگران آمریکایی در تبلیغ و مشروعیت‌بخشی به شکاف شیعه-سنی، حتی فرقه‌گراتر از اکثر آدم‌های خاورمیانه هستند. جنبش‌های مبتنی بر فرقه‌ها و این فرقه‌گرایی طرفدار سنی آمریکایی‌ها، در دید عرب‌های مدرن و پیشرو چه شیعه و چه سنی، تنفرانگیز و خطرناک است. برای کسانی که نیرویی سنی می‌خواهند، داعش هست که شبه نظامی سنی در بهترین شکلش است. و اکثر قربانیان داعش، هم‌مذهبان سنی‌اش بوده‌اند.

معمولاً گفته می‌شود که تنها یک نیروی عرب سنی می‌تواند داعش را شکست دهد. همین‌طور ادعا می‌شود که تا وقتی اسد رییس‌جمهور است نمی‌شود داعش را شکست داد زیرا اسد به شکل مغناطیسی برای جذب جهادی‌ها عمل می‌کند، زیرا آمریکا متحدان سنی نیاز دارد، و زیرا سنی‌ها احساس می‌کنند از 2003 همه چیز را باخته‌اند و تحت سرکوب هستند. اینها همه ایده‌هایی غلط هستند که بر فرض‌هایی غلط درباره‌ی هویت در منطقه بنا شده‌اند و خطری بزرگ برای سوریه، عراق و کل خاورمیانه دارند.

این شیوه‌ی فکر غلط آمریکایی درباره‌ی فرقه‌گرایی در خاورمیانه اخیراً توسط سفیر سابق آمریکا رابرت فورد تجلی پیدا کرد. او در اشاره به «نامه‌ی اعتراضی» مقامات تندروی وزارت خارجه نوشته بود:

«این اعتراض نشان می‌دهد که تمرکز روی داعش موجب جذب اعراب سنی سوری کافی برای ایجاد راه حلی خودکفا و بلندمدت به چالش داعش در سوریه نخواهد شد. جامعه‌ی عرب سنی سوریه دولت اسد را مسئله‌ای بزرگ‌تر از داعش می‌بیند.»

در سوریه، نیرویی نظامی با اکثریت سنی وجود دارد. این نیرو تنها نهاد ملی است که همچنان در دولتی باقی مانده است که به آن اندازه که مخالفانش فکر می‌کنند تمایزی بین فرقه‌ها قائل نمی‌شود. بله، از نیروهای مسلح سوریه حرف می‌زنم. حتی امروز، اکثریت کارمندان دولتی سوریه، مقامات دولتی و سربازان سنی هستند.اکثریت طبقه‌ی سرمایه‌دار شهری قدرتمند سوریه، سنی هستند. به عنوان کسی که در تمام دوران جنگ داخلی با افرادی در هر سوی آن تعامل کرده است، فهمیده‌ام که حتی بعضی از مقامات امنیتی ارشد اسد هم سنی هستند، مثل علی مملوک، رییس امنیت ملی که بر دیگر سازمان‌های امنیتی نظارت می‌کند. سرهنگ خالد محمد، سنی‌ای از درعا از سوی اداره ترسناک چهلم امنیت داخلی، مسئول تأمین امنیت دمشق است. دیب زیتون، رییس امنیت دولتی، و محمد رحمان، رییس امنیت سیاسی، هر دو سنی هستند، و همین طور رییس اطلاعات خارجی، وزیر دفاع، مقامات ارشد اطلاعات نیروی هوایی، وزیر کشور، رییس حزب حاکم بعث، اکثریت رهبران حزب بعث، و رییس مجلس. فرمانده‌ی نیروهای دفاع وطنی در درعا مردی سنی با اصالت فلسطینی است. فرمانده‌ی نیروهای دفاع وطنی در قنیطره، رقه و حلب نیز سنی هستند. یکی از رزمندگان مشهور ضدداعش رژیم که از همه‌ی شاخه‌های امنیتی رژیم کمک می‌گیرد، مهنا الفیاض است. او رهبر قبیله‌ی بزرگ بصیره است که بین دیرالزور و حسکه واقع است و همچنین عضو مجلس هم هست. حتی بعضی از خلبان‌هایی که بمب بشکه‌ای روی مناطق در اختیار شورشیان می‌اندازند سنی هستند. تعداد زیادی از رؤسای شاخه‌های اطلاعات نظامی نیز سنی هستند.

سنی‌های دولت سوریه شامل نفرات زیادی می‌شوند که از مناطق تحت کنترل داعش مثل دیرالزور رقه، یا از مناطق تحت کنترل شورشیان، مثل شرق حماه، درعا، و روستاهای حلب می‌آیند. این کلید فهم بقای رژیم است. رییس امنیت در استان حسکه در شمال شرق که هم‌مرز مناطق داعش است، خود سنی‌ای از شهر محسن در دیرالزور است. شهر او در اختیار داعش است و او وابستگانی دارد که از نیروهای امنیتی سوریه جدا شدند تا به گروه‌های شورشی مختلفی بپیوندند. محمد رحمان، رییس امنیت سیاسی فوق الذکر، اهل خان شیخان در ادلب است و وابستگانی در گروه‌هایی نظیر جبهه النصره دارد. در نتیجه، رژیم هیچ وقت ارتباط رسمی‌اش با مناطق تحت کنترل شورشیان و داعش را قطع نکرد و هنوز حقوق کارمندان در بعضی از این مناطق را می‌پردازد. این در را برای بازگشت افراد به دولت باز می‌گذارد. رژیم با چنگ و دندان برای حفظ کنترل بر حلب و دیرالزور، دو شهر با اکثریت سنی، می‌جنگد و تلاشی سنگین به خرج می‌دهد تا خدمات دولتی را به این جوامع ارائه دهد. در نهایت، همه‌ی رهبران گروه نماینده‌ی دولت سوریه که برای مذاکره‌ی روند سیاسی به ژنو رفت، و اکثر کارمندانشان، سنی بوده‌اند.

وقتی رابرت فورد ادعا می‌کند که اعراب سنی در سوریه بیشتر نگران اسد هستند تا داعش، به شکل خطرناکی اشتباه می‌کند. اکثر «جامعه‌ی عرب سنی سوری» رابرت فورد در مناطق تحت کنترل دولت باقی مانده‌اند و قیام نکردند. دمشق نیز شهری با اکثریت قابل توجه عرب سنی است. اگر آنها دولت اسد را مشکلی بزرگ‌تر از داعش می‌دیدند، دمشق به دست شورشیان می‌افتاد یا حداقل همان میزان ماشین بمب‌گذاری شده تجربه می‌کرد که بغداد کرده است. بغداد از لحاظ نسبت جمعیتی، سنی‌های بسیار کمتری از دمشق دارد، اما همچنان جهادی‌ها موفق می‌شوند پناهگاه‌هایی در آن پیدا کنند و حملات بیشتری نسبت به شورشیان سوری در دمشق ترتیب دهند. دمشق، البته، از این حمله‌ها مصون نبوده است. دو شهر سوری که بیش از دیگر شهرها مورد اصابت راکت‌ها و خمپاره‌های شورشیان بوده‌اند دمشق و حلب هستند که هر دو اکثریت قابل توجه سنی دارند. اکثر صدها شهروند کشته شده از حملات غیرتبعیض‌آمیز شورشیان در مناطق تحت کنترل دولت سنی بوده‌اند، و به این خاطر است که وقتی چند روز پیش نیروهای دولتی پیشروی‌هایی علیه شورشیان شرق حلب کردند، سنی‌های مناطق تحت کنترل دولت در غرب حلب هورا کشیدند. حتی شبه نظامیان طرفدار رژیم در حلب، مثل لوا القدس و شبه نظامیان قبیله‌ای که به دولت وفادار مانده‌اند هم سنی هستند. البته، بیشتر قربانیان دولت هم سنی بوده‌اند، و این عده‌ای را به افراطی‌گری هدایت کرده است. اما این جنگ، در جاهای زیادی تا حد زیادی سنی علیه سنی است.

طبعاً همه‌ی سنی‌های دمشق عاشق اسد نیستند(اما بیش از آنچه شما فکر می‌کنید هستند) اما وقتی با آنها صحبت می‌کنم مشخص است که آنها با اپوزیسیون مخالف هستند و به ثبات اولویت می‌دهند. چشم‌اندازی جایگزین اعراب سنی را با افراطی‌ها یکی می‌بیند و پیشنهاد می‌کند که ایالات متحده سیاستش را آن قدر افراطی کند که آنها را جذب کند.

این علاقه‌ی شدید به حمایت از «اعراب سنی» سبب شده است که ایالات متحده از شبه نظامیان فاسد و غیرقابل کنترلی حمایت کند که سنی و عرب هستند اما النصره، القاعده یا داعش نیستند. شورشیان جریان اصلی سوری(ارتش آزاد)، در مناطق خوبی برای حمله به داعش واقع نشده‌اند و انگیزه‌ی صحیحی برای چنین کاری ندارند. در چند سال گذشته گروه‌های ارتش آزاد به ناحیه‌شان محدود شده‌اند. آنها برای موضوعات محلی می‌جنگند، از روستاها و محله‌هایشان محافظت می‌کنند، با هر کس بتوانند توافق می‌کنند، و انگیزه‌ای برای جلوتر رفتن ندارند. توافق‌های زیادی که رژیم با شهرهای تحت کنترل شورشیان در اطراف دمشق، جنوب سوریه و جاهای دیگر امضا کرده است، نشان دهنده‌ی خستگی این گروه‌ها و تمایلشان به دستیابی به توافقی در سطح محلی است. ارتش آزاد پویایی لازم برای درگیر شدن در جنگ‌های دوردستی را ندارد که در جنگ با داعش مورد نیاز است. وقتی اپوزیسیون به اصطلاح میانه‌رو با جهادی‌ها می‌جنگد، شکست می‌خورد یا محو می‌شود.

* ترجمه از سهیل جان نثاری


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *