Amg-Fars.IR

شهدا کبوتر

«به خشکی لب‌های فرات»؛ روایتی از زندگی فرمانده ایرانی «سرایاالخراسانی»+فیلم

مستند «به خشکی لب‌های فرات» بخش کوتاهی از زندگی شهیدحمید تقوی‌فر را روایت می‌کند، روایت زندگی بزرگ مردی که سی و یک سال روزه‌دار بود؛ آن هم در گرمای کشنده جنوب و یا در ماموریت‌های برون مرزی.

سایت رجا نیوز نوشت: زمینه تخصصی ما که نیست! … این جمله ای است که بارها نفس اماره در خصوص مسئله ی ساخت فیلم درباره مدافعان حرم به جان آدم می اندازد. با خودت می گویی اینجا یک حوزه تخصصی است. آدم های خودش را دارد. مرتضا شعبانی هست، سهیل کریمی هست، بچه های مستندساز بحران هستند. اما گاهی خود شهید یقه ات را می گیرد که هی فلانی ما دلمان می خواهد عطری و بویی از دنیای قشنگ ما به تو هم برسد. اصلاً حال کرده ایم شما چند نفر یک نشانه ای از ما داشته باشید. بخل کنید خودتان بازنده اید. شاید آنطرف به دردتان بخورد. قصه ما و حاج حمید دقیقاً اینطور بود.

قصه ما و حاج سید حمید تقوی فر هنوز در اوایل راه است و ما این مستند را برای تسلی دل خودمان حداقل ساخته ایم. ادعایی هم نداریم. یعنی اینبار نداریم! ساده ساخته ایم. مثل خود حاج حمید. اصلاً هم نمی دانیم بازهم توفیق می شود برای سید کار کنیم یا نه. راستش را بخواهید سید اصلاً در اولویت ما هم نبود برای فیلمسازی. گفتیم دیگر، زمینه کاری ما هم نبود. اما خاصیت تقوی این است هرچه بیشتر با زندگی اش جلو می روی بیشتر در خودت مچاله می شوی. خودت اذیتت می کند. خجالت می کشی. بعد انگار با یک تصویر چند بعدی طرفی نمی دانی از کجا بهش نزدیک شوی. در حوزه دفاع مقدس با مردی مواجه می شوی که برابر با حسن باقری در جنگ شروع کرده و حتی از حسن در بحث اطلاعات و عملیات جلوتر است. اما این مستند در این باره نیست.

در خصوص زندگی خانوادگی با همسر و پدری روبرو هستی که به رغم حضور در قلب حوادث منطقه و نظامی کارکشته بودن رئوفی است کم نظیر و به رغم متشرع بودن به شدت به اجتماعی زیستن فرزندان و همسرش تقید و اصرار دارد. اما این مستند همه این را نمی گوید.

بعد از دفاع مقدس حمید از تاثیرگذارترین افراد در سرنگونی رژیم بعث بود. مردم عراق برای حرفش قیام کردند و استاندار آمریکایی “کوت” را راندند و استانداری مردمی و مورد تائید حمید را بر سر کار آوردند. بنیانگذار سرایاالخراسانی است و قهرمان دفاع از سامرای عزیز. اما همه اینها همه حمید نیست.

این مستند فقط به یک وجه از تمام وجوه حمید اشاره می کند آنهم کمی. بخش کمی زندگی حمید یعنی هر روز از اذان صبح تا اذان مغرب! سی و یک سال تمام روزه دار بودن. در گرمای کشنده ی جنوب در دفاع مقدس و همین گرما در مجاهدت پر استرس برون مرزی.

این مستند را ببیند و بعد آیه انتهای سوره مبارکه فتح را دوباره بخوانید. عجیب شبیه به حمید نیست؟

زیر باد خنک کولر در حالی که داریم کیف می کنیم که روزه داریم یا حداقل گرسنگی و تشنگی اش را که تحمل می کنیم اگر حتی همه وجودمان روزه نباشد این مستند را ببینیم. اصلاً مستند خاصی از نظر فنی و کیفی نیست. اما فقط ببینیم. بعد مستند را که دیدید احتمالاً شما هم مثل در خودتان برای مدتی مچاله می شوید…..من کجای این قافله ام؟

بعد به حال بچه هایی که این مستند را ساختند دلتان می سوزد. فکرش را بکنید! درباره چنین آدمهایی کار بسازی اما خودت شبیه آنها نباشی بعد فردای قیامت همه با انگشت نشانت می دهند نگاهش کن فلانی است ها! همان که برای شهدا هم کار می ساخت ببین دارند با چه وضعی می برندش!

بگذریم…

شما هم عین ما خواهید گفت خوش بحالت حاج حمید! قصه ما و تو شده است حکایت این بیت، اصلاً فال ماست انگار: «جمعی به جد و جهد گرفتند وصل دوست/ جمعی دگر حواله به تقدیر می کنند.»

 

دانلود


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *